اصلا چرا دروغ،همین پیش پای تو
گفتم که یک غزل بنویسم برای تو

احساس می کنم که کمی پیرتر شدم
احساس می کنم کـه شدم مبتلای تو

برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو
دل می دهم دوباره به طعـم صدای تو

از قـــول من بگــــو بـــه دلت نرم تر شود
بی فایده ست این همه دوری، فدای تو

دریــــای من! به ابر سپردم بیاورد
یک آسمان بهانه ی باران برای تو

ناقابل است، بیشتر از ایـن نداشتم
رخصت بده نفس بکشم در هوای تو


ناصر حامدی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بازار گوشی | قیمت گوشی | قیمت لپ تاپ | قیمت موبایل علوم تجربی ( متوسطه اول ) مرجع تخصصی فناوری و رایانه ایران راز گشایی و ثبت وقایع روزانه غریبه ی آشنا و بانو و چرا غریبه رفت و بازگشت و... ایده های طلایی فیلتر استخر David Ron فرهنگستان