تو از شهر غریب بی نشونی اومدی
تو با اسب سفید مهربونی اومدی 

تو از دشت های دور وجاده های پر غبار 
برای هم صدایی هم زبونی اومدی

تو از راه می رسی ،‌ پر از گرد و غبار 
تمومه انتظار ، می آید همرات بهار 

چه خوبه دیدنت ، چه خوبه موندنت 
چه خوبه پاک کنم ، غبار رو از تنت 

غریب آشنا ، دوست دارم بیا 
منو همرات ببر ، به شهر قصه ها 

بگیر دست منو ، تو اون دستا 
چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم 

بمونم منتظر تا برگردی پیشم
تو زندونم با تو ، من آزادام

ترانه سرا   اردلان سر فراز


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فن فیک اکسو sima مرجع رسمی مقالات گوشی همراه گروه پروشات فروش ویژه لوازم گرمایشی منزل Lark Ashley طراحی دکوراسیون داخلی Chris